مجله الکترونیک بانوان و دختران
ورود آقایان ممنوع!!!
آموزش تصویری انتخاب لباس، کیف و کفش و جواهرات
کیتارو و سازی به نام احساس
موسیقی کیتارو نوعی موسیقی مدیتشن یا تمرکز برای رهایی از فکر و ذکرهای روزمره است که در کنار فراگیری و اقبال غربیها و به خصوص مردم آمریکا به عرفانهای شرق دور توانست موجی از اقبال به این گونه موسیقایی را به سوی خود جلب و جذب کند. یکی از رموز اقبال به این نوع موسیقی از سوی ایرانیان را نیز باید در همین نکته جست وجو کرد، چرا که مردم ایران در یکی دو دهه اخیر اقبال کم سابقهای به این گونه کلاسها و افراد نشان دادهاند و بازار کلاسهای یوگا و مدیتیشن در ایران از جمله پولسازترین شاخههای خدماتی به شمار میرود. همچنان که موسیقی چهرههایی چون یانی، ونجلیز و ژان میشل ژار در زمره پرمخاطبترین موسیقیهای بیکلام در ایران به شمار میرود.
***
کیتارو از پیشگامان موسیقی معروف به نیو ایج است و البته موسیقیای ملودی محور که خط اصلیاش را بیش از آنکه از ارکستراسیون و سازآرایی بگیرد، از ملودی میگیرد. به همین دلیل سازهای ملودیکی چون ویلن و پیانو در این ارکستر نقش محوری دارند. جدای از آنکه او در بهرهگیری از سازهای کوبهای هم سعی کرده از امکانات خوبی استفاده کند. بقیه سازها و نیز گروه کر به کار نوعی پرسپکتیو میدهند که خاص این گونه موسیقایی است. فضایی که خیال تماشاگر و شنونده را به دنیایی ماورایی و بکر پرتاب میکند.
در کنار موسیقی اجرا شده، شخص کیتارو نیز بازیگری به تمام معناست و حسی اشراقی از اجرای موسیقی خود را به مخاطب انتقال میدهد. او با بهرهگیری از بازی بدن و صورت و در اجرای سینتی سایزر و به خصوص اشاره به قلب با دست چپ و انتقال حس خود به تماشاگر در حالی که با دست راست بر شاسیهای سینتی سایزر مینوازد، مصداق بارز این ضربالمثل است که " آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند".
برای غلبه بر ترس نکات زیر شایان گفتن است و اجرا:
1- به عمل کار بر آید به سخن نیست. حرف زدن تمرکز اندیشیدن را از ما میگیرد.
2- اینقدر به تاریکی لعنت نفرستید یک شمع روشن کنید. به جای انتقاد و حرف، عمل کنید با تلاش با مخاطره و تغییر.
3- پیوسته سرگرم بمانید تا وقتی برای اوهام تفکر سیاه و اندیشه مسموم نمانید. انتقاد کردن را از یاد ببرید.
4- در لحظه زندگی کنید. به آینده فکر نکنید؛ روی حال متمرکز شوید.
5- تعلل شما را وا میدارد در مورد آینده نگران بمانید و لحظات حال را صرف آنچه نیست کنید.
6- در حال زندگی و عمل کنید تا اضطراب از میان برود.
7- تاخیر در هر کاری بی معنی است یا کاری باید انجام شود یا نه. در این صورت تعلل و تاخیر برای چه؟
8- اگر میخواهید دنیا تغییر کند از آن گلایه نکنید؛ کاری انجام دهید.
9- جمله «کاری از من ساخته نیست» را فراموش کنید.
10- بجای مردی ارزومند یا امیدوار، ایرادگیر یا منتقد، مرد عمل باشید.
«گردآوری و گزینش : مهندس فرشید خیرآبادی»
به تعلل خود پایان دهید.
اگر از عبارات کاشکی، امیدوارم و .. استفاده می کنید فردی هستید که تصمیمات خود را به بعد موکول و سپس آنها را ضایع می کنید با این روش حال را به بطالت گذرانیده اید.
برای مردم تعلل مفری برای فرار از زندگی کنونی است.
هنگامی که تعل می کنیم، به این امید دل می بندیم که کارها در آینده روبراه خواهد شد.
تعلل هنر ماندگاری در گذشته است.
تعلل باعث می شود از اتخاذ تصمیمات مهم زندگی شانه خالی کنیم.
مهمترین عامل تعلل در کارها ترس است. ترس پدیده ای خو به خود ی نیست. ترس ثمره فکر معیوب است. ترس یک پندار باطل است. ترس باخواست شما بر وجود شما حاکم می شود.
شما ترس را می پرورانید و به آن نیرو می بخشید و غولش می کنید.
جسورانه ترین کار فرد ترسو و محافظه کار آن است که به شهامت اقرار می کند. وقتی دست از کار می کشیم که ترسیده ایم و وقتی عمل می کنیم که شهامت پیدا کرده ایم.
قدرت نهایی انسان جسارت و ماجراجویی است.
وقتی به پیامهای ترس و تردید گوش دهیم باورهای با صلح و دوستی تندرستی،شادمانی و عشق را فراموش می کنیم.
ترس با افکار منفی و سیاه را بر ما مسلط خواهد کرد.
«گرد آوری و گزینش : مهندس فرشدی خیرآبادی»
1- نیاز به توجه: محبت، احترام، دوست داشته شدن
2- نیاز به اطمینان با اعتماد و تکیه زدن بر یک مرد مطمئن
3- نیاز دارند احساس کنند خاص و بی همتا هستند
4- نیاز دارند احساس کنند الهه و منبع الهام هستند
5- زنها نیاز به کنجکاوی و کنکاش دارند، چه در مورد مرد و چه دنیای مرد
6- نیاز به جوانی، شادابی، آزادی، و رهایی و یاغی گری
7- اگر مرد سرگرم کننده باشد- نیاز زن به سرگرمی، خندیدن، شادی- را بر طرف می کند
8- زنها نیاز دارند به احساساتشان ارزش قلئل شوند
9- نیازمند برخورد خوب و رفتار عالی اند.
در بیشتر شبکههای اجتماعی، کمبود کاربر مؤلف و تأثیرگذار است. ما البته انتظار نداریم در شبکههای اجتماعی، کاربران به مانند محیط وبلاگستان عمل کنند و نوشتههای طولانی بنویسند، اما نکتهای که مشاهده میشود این است که حتی در زمان ارسالی گروهی لطیفهها، اشاره کردن به مناسبتهای روز و ارسال عکسهای سرگرمکننده، خلاقیتی مشاهده نمیشود.
کمبود دیگر، نبود «زاویه دید» متفاوت است. کاربران شبکههای اجتماعی علاقه به تکرار و کپی پیست دارند. آنها حتی در مورد یک رخداد تازه از زاویه دید دیگری اظهار نظر نمیکنند. شاید این امر به خاطر نبود تمرین در آنها بوده باشد. مقصودم چیست؟
زمانی را به خاطر میآورم که خبری از اینترنت نبود، در آن زمان وقتی فوتبال یا فیلمی میدیدم یا حادثهای رخ میداد، در ذهنمان نکات و چیزهای جالبی در مورد آن به نظرمان میرسید. اما به خاطر نبودی محیطی گروهی برای تبادل این برداشتهای شخصی، اینها همیشه در ذهنمان انبار میشدند، اما به ندرت اتفاق میافتاد که دستجمعی مثلا در مورد فیلمی که از تلویزیون پخش شده بود، صحبت میکردیم و آن وقت بود که پی میبردیم که خیلی از چیزهای با مزه به زعم ما، اتفاقا مورد توجه همکلاسیهامان هم قرار گرفته بود.
اما شهامت و میل به عمومی کردن این برداشتهای شخصی در محیط شبکههای اجتماعی نیاز به تمرین دارد. میدانید مشکل شبکههای اجتماعی چیست؟
ارزش در شبکههای اجتماعی میزان لایک و cool به نظر رسیدن است. به همین خاطر خیلیها میهراسند که برداشتهای شخصیشان به یکباره آنها را فردی متفاوت و عجیب بنمایاند. درست به همین خاطر است که آنها ترجیح میدهند از راههای امتحان پس داده برای کسب محبوبیت استفاده کنند و این راه چیزی نیست جز کپی پیست چیزهایی که قبلا مورد توجه قرار گرفتهاند.
***
ما انتظار داریم که در شبکههای اجتماعی، تک تک کاربران، به تناوب خودی نشان بدهند و سعی کنند که تأثیرگذار باشند. اما چیزی که برجسته است، عدم تمایل به بروز دادن ذهنیت مستقل و یا اصلا اندیشیدن در شبکههای اجتماعی است.
به زبان ساده، ما خیلی کم شاهد شروع جملاتی با واژههای نخستین: به اعتقاد من …، به باور من …، من فکر میکنم …، تصور من این است که … هستیم!
اگر این امر فقط در مورد موضوعاتی رخ میداد که چنان که افتد و دانی، خیلیها به خاطر مصلحتاندیشی، عامدانه در مورد آنها اظهار نمیکنند، موضوع قابل توجیه بود، اما جالب است که این کمبود و نقیصه، حتی در مورد موضوعات ساده هم مشاهده میشود.
پایان
هایمن مینسکی، اقتصاددان آمریکایی که در سال ۱۹۹۶ از دنیا رفت، در دوران رکود اقتصادی بزرگ دهه ۱۹۳۰ بزرگ شده بود. این رویداد دیدگاههای مینسکی را شکل داد و باعث شد او همه تلاش خود را صرف شرح چگونگی بروز این بحران کند و دنبال راهی برای جلوگیری از روی دادن دوباره آن باشد.
مینسکی همه عمر خود را در حاشیه اقتصاد گذراند، اما با فرا رسیدن بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، دیدگاههای او به یکباره مورد توجه فراوان قرار گرفت. بسیاری بر این باور بودند که این دیدگاهها آنچه را که روی داده بود به بهترین نحو توضیح میداد. بهناگاه تقاضا برای کتابهای او که مدتها بود دیگر تجدید چاپ نمیشدند، بالا رفت و نسخههای این کتابها به قیمت صدها دلار دست به دست میشد.
این رقم برای کتابهای قطوری که عنوانهایی نظیر "ایجاد ثبات در اقتصادی بیثبات" داشتند، قابل توجه بود. مقامات ارشد بانکهای مرکزی، از جمله جانت یلن، رئیس فعلی بانک مرکزی آمریکا، و مروین کینگ، رئیس سابق بانک مرکزی انگلستان، به نقل دیدگاههای او پرداختند. پل کروگمن، برنده سابق جایزه نوبل اقتصاد، یک سخنرانی معروفش درباره بحران اقتصادی را "شبی که دوباره حرفهای مینسکی را خواندند" نامید.
***
پنج دیدگاه اصلی هایمن مینسکی
ثبات عامل بیثباتی است
ایده اصلی مینسکی آنقدر ساده است که میتوان آن را مثل شعاری روی یک تیشرت چاپ کرد: "ثبات عامل بیثباتی است." اکثر کارشناسان اقتصاد کلان با مدلی که آن را "مدل تعادل" میخوانند، کار میکنند. جان کلام این مدل این است که اقتصاد بازار مدرن در اساس خود باثبات است.
معنایش این نیست که هیچ چیز هرگز تغییر نمیکند، اما طبق این مدل، تغییرات مستمر و یکنواخت هستند. برای ایجاد بحران اقتصادی یا رشد شدید ناگهانی وجود نوعی شوک خارجی لازم است؛ چه افزایش شدید قیمت نفت، چه وقوع جنگ، و چه اختراع اینترنت.
ادامه مطلب ...
ادامه نظریه آشوب - دانستنی های علم ریاضیات و اقتصاد
***
نتیجه در مورد آب و هوا و در مورد بسیاری دیگر جنبههای عالم، این است که اینها از اساس قابل پیشبینی نیستند، فارغ از اینکه چه مقدار اطلاعات در کامپیوترها روی هم انباشته شود. این فیالواقع «آشوب» نیست چون اثر پروانهای بالاخره الگوهای علی را میپذیرد اگرچه همراه با پیچیدگی بسیار، اما حتی اگر این الگوها نیز شناخته شوند، چه کسی در جهان میتواند پر زدن یک پروانه را پیشبینی کند؟
نتیجه نظریه آشوب این نیست که جهان واقعی آشوبناک یا اساسا غیرقابلپیشبینی یا نامتعین است، بلکه یعنی در عمل بسیاری مسائل قابل پیشبینی نیستند و خصوصا ابزارهای ریاضی همچون حساب دیفرانسیل که سطوح صاف و تغییرات بینهایت کوچک را مفروض میگیرند، در مواجهه با بخش بزرگی از جهان واقع خدشه میپذیرند.**
خواندن قسمت اول 1 - نظریه آشوب