ادامه نظریه آشوب - دانستنی های علم ریاضیات و اقتصاد
***
نتیجه در مورد آب و هوا و در مورد بسیاری دیگر جنبههای عالم، این است که اینها از اساس قابل پیشبینی نیستند، فارغ از اینکه چه مقدار اطلاعات در کامپیوترها روی هم انباشته شود. این فیالواقع «آشوب» نیست چون اثر پروانهای بالاخره الگوهای علی را میپذیرد اگرچه همراه با پیچیدگی بسیار، اما حتی اگر این الگوها نیز شناخته شوند، چه کسی در جهان میتواند پر زدن یک پروانه را پیشبینی کند؟
نتیجه نظریه آشوب این نیست که جهان واقعی آشوبناک یا اساسا غیرقابلپیشبینی یا نامتعین است، بلکه یعنی در عمل بسیاری مسائل قابل پیشبینی نیستند و خصوصا ابزارهای ریاضی همچون حساب دیفرانسیل که سطوح صاف و تغییرات بینهایت کوچک را مفروض میگیرند، در مواجهه با بخش بزرگی از جهان واقع خدشه میپذیرند.
نظریه آشوب وقتی در مورد اتفاقات انسانی همچون کارکرد بازار سرمایه به کار میرود، چالشهای حتی بیشتری را موجب میشود. اینجا نظریهپردازان آشوب، مستقیما نظریه نئوکلاسیک بازار سرمایه که فرض میکند انتظارات بازار «عقلایی» است را به چالش میکشند. [نظریه نئوکلاسیک] نسبت به آینده خود را واقف نشان میدهد و بنابراین اگر همه قیمتهای بازار سرمایه یا کالا، نماینده دانش کامل از آینده باشد، در این صورت الگوی قیمتهای بازار سرمایه باید کاملا تصادفی و بیمعنا باشد زیرا همه دانش بنیادی پس پشت آن، شناخته و در قیمتها لحاظ شده است.
باور به اینکه بازار نسبت به آینده واقف است یا اینکه نسبت به هر «توزیع احتمالاتی» آینده دانش کامل دارد، با این فرض احمقانه همراه است که هر آنچه در بازار واقعی سرمایه رخ میدهد «تصادفی» است و این یعنی قیمت هیچ سرمایهای ربطی به قیمت هر سرمایه دیگری در گذشته یا آینده ندارد، اما حقیقتی قاطع در تاریخ بشر این است که همه اتفاقات تاریخی به هم مربوطند، که الگوی علت و معلولی در همه اتفاقات بشری سرایت دارد، که کوچکترین چیزها به هم مربوطند و هیچ چیز تصادفی نیست.
با توجه به اعتبار زیادی که نظریهپردازان آشوب داشتند، آنها کار زیادی در جهت تقبیح این فرضیات و ملامت تلاشهایی کردند که به دنبال محاسبات صرف آماری برای اتفاقات واقعی دنیای واقعی بودند؛ بنابراین نظریهپردازان آشوب مخالف فن آماری معمول «یکنواختسازی» اطلاعات هستند که بر اساس آن مثلا متوسط دادههای ماهانه را برای دوازده ماه به دست میآورند؛ اطلاعات مربوط به قیمتها، تولید، اشتغال و غیره. در تلاش برای محدود کردن «عناصر تصادفی» ناهموار و جدا کردن آنها از الگوهای اقامه شده، متخصصان آمار به صورت غیر عمد اطلاعات کاملا واقعی که باید مورد آزمون قرار میگرفت را به دور میریزند.
بنابراین نظریه آشوب نتایج ویرانگری برای اقتصاد ریاضیاتی دارد. چون اگر نظریه انتظارات عقلایی، منطبق بر جهان واقع نیست، وضعیت در مورد تعادل کل، استفاده از حساب دیفرانسیل در تعیین تغییرات بسیار کوچک، دانش کامل و همه آن ابزارهایی که نئوکلاسیک با زحمت فراهم کرده بود نیز به همین صورت است.
نئوکلاسیکها برای مدتی طولانی دانش ریاضیاتیشان و استفاده از فنون پیشرفته محاسباتیشان را چماقی برای بیاعتبار کردن مکتب اتریشی کرده بودند؛ حال برخی یافتههای پیشرفته ریاضیات ورق را برگردانده است و به صورت غیرعمد برخی از انتقادات اتریشی مبنی بر غیرواقعگرایی و اعوجاج اقتصاد نئوکلاسیک را تایید کرده است.
این بدان معنا نیست که همه ادعاهای فلسفی نظریه آشوب را باید یکجا پذیرفت، خصوصا ادعاهای برخی نظریهپردازان مبنی بر اینکه طبیعت نامتعین است، یا اینکه اتمها یا مولکولها «ارادههای آزاد» دارند. تنها مکتب اتریش میتواند به نظریهپردازان آشوب درود فرستد که از درون، حملهای مقدس به اقتصاد ریاضیاتی ارتدوکس کرده است.
**
خواندن قسمت اول 1 - نظریه آشوب
سهشنبه 17 تیر 1393 ساعت 23:59